• شنبه 1 آذر 04


در مدح حضرت زهرا (س) -(اين آستان كه هست فلك سايه افكنش)

1241
1

اين آستان كه هست فلك سايه افكنش
خورشيد شبنمي است به گلبرگ گلشنش

تا رخصت حضور نيابد شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش

جاري است موج معجزه ی جويبار غيب
در شعله ی شقايق صحراي ايمنش

اينت بهشت عدن كه دور از نسيم وحي
بوي خدا رهاست به مشكوي و برزنش

كو محرمي كه پرده ز راز سخن كشد
دارد زبان ز سبزه توحيد سوسنش

تا زينت هماره هفت آسمان شود
افتاده است خوشه پروين ز خرمنش

سر مي‌نهد سپيده دمان پاي بوس را
فانوس آفتاب به درگاه روشنش

جاي شگفت نيست كه اين باغ سرمدي
ريزد شميم شوكت مريم ز لادنش

روز نخست چون گل اين بوستان شكفت
عطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش

محتاج نقش نيست كه گردد بلند نام 
گوهر، جهان فروز بر آيد ز معدنش

اينجاست نور آينه عصمتي كه بود
بر نقطه نگين نبوت نشيمنش

هم باشدش بهار رسالت در آستين 
هم مي‌چكد گلاب ولايت ز دامنش

مردآفرين زني كه خليلانه مي‌شكست
بت خانه ی خلاف خلافت ز شيونش

از سدره نيز در شب معراج مي‌گذشت
حرمت اگر نبود عنان گير توسنش
 
تا كعبه را ز سنگ كرامت نيفكند
از چشم روزگار نهان است مدفنش

احرامي زيارت زهراست اشك شوق
يا رب نگاه دار ز مژگان رهزنش

دارم گواه كوتهي طبع را به لب
بيتي كه هست الفت ديرينه با منش
 
«من گنگ خواب ديده و عالم تمام كر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش»

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران