تا جسمِ سر جدای تو را دیدم ای حسین
بر خویش از فراق تو لرزیدم ای حسین
وقت جدایی از تو که با تازیانه بود
چون چشمههای زخم تو جوشیدم ای حسین
ما گام در طریق اسرات زدیم و حال
ختم رسالتی است که بگزیدم ای حسین
من زینبم که عشق تو بُردم به شهر شام
این راه را به پای تو پوییدم ای حسین
رفتم به شام بهر قیام دگر ولی
هر جا قدم نهاده خروشیدم ای حسین
نخلی که کاشتی تو به خون اندر این زمین
در شام و کوفه میوه از آن چیدم ای حسین
بودم اگر اسیر ولی مشت انتقام
بر فرق دشمنان تو کوبیدم ای حسین
دادم شکست دولت شب را که چون تو من
بنیانگر حکومت خورشیدم ای حسین
نقش از تو یافت واقعهی کربلا و من
تفسیر آن حماسهی جاویدم ای حسین
امروز بوسه بر خاک تو میدهم
آن روز اگر گلوی تو بوسیدهام ای حسین
ترسم که لرزه بر تن صد پارهات فتد
گویم اگر بی تو چها دیدم ای حسین
توام به اشک دیدهی من بود و خون دل
آبی اگر بدون تو نوشیدم ای حسین
تا کودکان غمزده کمتر کتک خورند
بر خود ز تازیانه بپیچیدم ای حسین
چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود
با دست بسته چهره بپوشیدم ای حسین
زود آمدی و خطبهی من ناتمام ماند
ای اوستاد مکتب توحیدم ای حسین
آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت
پروانه وار گِرد تو گردیدم ای حسین
دیدم رقیه از همه عاشقترت بود
آن نازدانه را به تو بخشیدم ای حسین
داغ رقیه طاقت ما را تمام کرد
زین غم خدا گواست چها دیدم ای حسین
مشکلتر از فراق تو ترک مزار توست
اینجا چو هست کعبهی امیدم ای حسین
لطف تو و "موید" بشکسته حال ما
کاشعار اوست مورد تاییدم ای حسین
شاعر:سید رضا موید
- چهارشنبه
- 13
- دی
- 1391
- ساعت
- 17:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه