تابوت برادر
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
در سوگ ستاره های خاموشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
غارت زده ای به غربت شهرم
آزرده دل از جنایت زَهرم
طوفان زده ای میان صد بحرم
تسکین دل شکسته می کوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
آن کس که مرا همیشه یاور بود
هم یار و امام و هم برادر بود
مظلومیتش وَرایِ باور بود
رفت و غم او به سینه بفروشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
دستم شده پایه گیر تابوتش
خم شد کمرم به زیر تابوتش
شد تیر و کمان مسیر تابوتش
با داغ جدایی اش هم آغوشم
در ماتم مجتبی سیه پوشم
باور نکنم برادرم رفته
آرام دل از برابرم رفته
آن سایة مهر از سرم رفته
آوای عزا نشسته در گوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
تشییع جنازة برادر را
در خاک سپردن تناور را
در غربت و غم نشسته خواهر را
دیدم که چنین به سینه می جوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
اندوه گذشته در نظر آمد
یاد از غم مادر و پدر آمد
از فرق دو نیم و میخ در آمد
تا گودیِ خون گرفته مغشوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
آوار عزا شکسته آوایم
در غربت این مدینه تنهایم
مانند غریبه ای به صحرایم
در جام شکسته غصه می نوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
سختست به برادرت کفن پوشی
در بزم عزای او به غم کوشی
از شربت هجران رخش نوشی
چون سروری این غصّه بَرَد هوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
تابوت برادر به سر دوشم در ماتم مجتبی سیه پوشم
******
- جمعه
- 9
- مهر
- 1400
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه