ای مهربانِ من، دلِ ریشم نظاره کن
پشتم شکسته شد به نگاهی تو چاره کن
این کوکب فتاده به پایت حسین توست
خورشید من نظاره به این ماهپاره کن
از داغ غربتت شرر افتاده بر دلم
یکدم نظر بر این جگرِ پرشراره کن
مَشکن به ناله های حَزینت دل مرا
رحمی به چشمهای چو ابرِ بهاره کن
چون مُصْحَفِ ورق ورقی گشته قلب من
قاریِ من قرآئت اوراقِ پاره کن
ای رهسپارِ کوی خداوندگارِ عشق
لختی برای رفتن خود اِستخاره کن
ای یاس قدشکسته براین شام تارمن
دُردانه های شبنمِ اشکت ستاره کن
امید (ساده) روزقیامت نگاه توست
بهرشفاعتش تو فقط یک اشاره کن
- پنج شنبه
- 15
- مهر
- 1400
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
استاد داود طهمورثی
ارسال دیدگاه