• پنج شنبه 1 آذر 03


هجوم به بیت ولایت -(شهرمدینه غرق عزاگشته درغم است)

501

شهرمدینه غرق عزاگشته درغم است
مهمان خانه نبوی کوه ماتم است
زهرا زداغ هجربود دل غمین وزار
باز این چه شورش است که درخلق عالم است
داغی عظیم امده دلها دونیم شد
سادات تسلیت که فاطمه دیگریتیم شد

یکسوحسن زهجرتوغمگین ومضطراست
یکسوحسین ازغم تو دیده اش تراست
زهراگرفته دربرخودختم الانبیا
دلخون ترازهمه دل بیتاب حیدراست
مشغول غسل بوسه بران نور میزند
حالش خراب گشته دلش شورمیزند

رفتی مرا میان همه جاگذاشتی
روی دل شکسته من پاگذاشتی
ای دلخوشی فاطمه بابای مهربان
رفتی و یاس راتوچه تنها گذاشتی
تنها پدر نه هستی زهرای اطهری
داری تمام دلخوشی ام راتومیبری

ناگاه پشت درشده برپاقیامتی
نامردمان سقیفه ایان باجماعتی
بغض علی وفاطمه درسینه هایشان
هیزم به دست امده باچه وقاهتی
ای وای من که فاطمه درپشت این دراست
ذکرلبان فاطمه مظلوم حیدراست

اتش زبانه میزدوان درشکسته شد
زهرا میان شعله دگرزار وخسته شد
میخی میان ان همه اتش گداخته
مهمان سینه توهمای خجسته شد
ازغم خمیده قامت یار رشیدشد
فضه بیا که محسن زهرا شهید شد

یاس علی شده زجفا نقش برزمین
شددست بسته ازستم اقای مومنین
باپهلوی شکسته کند ناله فاطمه
ختم رسل عزیز خدا حال ما ببین
اینقدر ظلم وجور با زهرا روانبود
گیرم که خانه خانه ی ال عبانبود

ازغم دل تمام ملائک کباب شد
ظلم وستم به فاطمیون فتح باب شد
اتش به خیمه های شه کربلا زدند
شش ماهه شدفدائی ودلخون رباب شد
پهلو شکسته مادر سادت فاطمه
افتاد دست ساقی عطشان علقمه

اتش به خیمه های شه کربلا زدند
تیرسه شعبه برنوه ی مصطفی زدند
وقتی که ازقفا زتنش سرجداشده
با تازیانه عمه ی سادات را زدند

ال علی به دست اجانب اسیر شد
ای وای من که یک شبه زینب چه پیر شد

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران