همه ی عمر عاشقت بودم
عاشق نطق صادقت بودم
در بیان تو نور جاری بود
نور غرق غرور جاری بود
درس تو سنگر ولایت و دین
در تو میشد خلاصه دین مبین
در و گوهر بیان شیوایت
بوسه میزد علوم بر پایت
تو ز نسل غدیریان هستی
روی دستت نیامده دستی
تو علمدار علم و ایمانی
راه و رسمت بود مسلمانی
با تو دین از دوباره احیا شد
بندگی زلال بر پا شد
در تو پیداست هیبت نبوی
صولت فاطمی و شان علی
آسمان خاک بوس درگاهت
عرش و افلاک ره رو راهت
عالِمی از تبار عاشورا
خطبه هایت متین و برق آسا
آخر درس های تو روضه ست
همه حرف های تو روضه ست
روضه خیمه گاه و آتش و دود
روضه کوچه های شهر یهود
روضه اضطراب آدینه
روضه نعل اسب و یک سینه
روضه غارت و اسارت ها
روضه سیلی و جسارت ها
روضه تشنگی و روضه آب
روضه قتلگاه و بزم شراب
روضه گریه های نیمه شبی
روضه چوب خیزران و لبی...
- یکشنبه
- 2
- آبان
- 1400
- ساعت
- 12:8
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه