بی تو چقدر غصه به عالم اضافه شد
باران گرفت و بر دل من غم اضافه شد
بالا گرفت دردم و بر زخم انتظار
با دست مهربان تو مرهم اضافه شد
میخواستم به یاد تو باشم شبانه روز
اما بر اضطرارِ دلم کم اضافه شد
لعنت به نفْس ِ شعله وری که تمام عمر
هم بست دست و بال مرا، هم اضافه شد
اصلا برای گریهٔ بر داغ دیدنت
بر چشم ِ کعبه، چشمهٔ زمزم اضافه شد
با دست کردگار به خیلِ زنان اگر-
-یک زن به نام ِ حضرت مریم اضافه شد-
-تنها بهانه بود که عیسی بیاورد
اینگونه در سپاه تو آدم اضافه شد
ذکر «بنفسي أنت» به روی لبم نشست
در قلب من هوای تو هردم اضافه شد
این هفته هم به جمعه رسید و نیامدی
بر غیبتت دوباره گمانم اضافه شد!
- جمعه
- 21
- آبان
- 1400
- ساعت
- 12:17
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه