• پنج شنبه 1 آذر 03


دلم بیتاب شد! با کوهی از حاجت رسید از راه

577
1

دلم بیتاب شد! با کوهی از حاجت رسید از راه
نشست و تا که شد پشت درت خلوت؛ رسید از راه

نشد هر چند خلوت قدر یک ثانیه این خانه
شنید این را دلِ آشفته و راحت رسید از راه

همینکه سفره ام خالی شد از نان یاحسن(ع) گفتم
تو را در تنگدستی خواندم و برکت رسید از راه

شنیدم می پذیری سائلان را سرزده حتی
ببخش آقا اگر این خسته، بی رخصت رسید از راه

گرفته رزق و روزی سالها از تو، اگر این دل
شبانه روز مشتاقانه بی دعوت رسید از راه

نگاهی کن کریمانه به حال این گدایی که
برایت با خودش آورده صد زحمت رسید از راه

کسی با دست پر رفت و صدا زد: یاحسن(ع) شُکراً
کسی از آن طرف با اشک، بی نوبت رسید از راه

تماشای تو را دلتنگ شد گاهی فقط این دل-
-برای دیدنت! بی درد و بی علت رسید از راه
▫️
به پیش چشم های مادرت در صحنهٔ محشر
هر آنکس که گرفت از چشم تو قیمت رسید از راه!

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران