با ورودت.. خانه ی ساقی چه زیباتر شده
چشم های پنجتن... انگار.. بیناتر شده
کیستی.. ای بهترین آئینه دار معرفت؟
باطلوعت هر دلی شیدا و شیداتر شده
نام زینب بی گمان زیبنده ات باشد عزیز
ذکر والایت را بنازم.. باز والاتر شده..
خاتم پیغمبران در روز میلادت گریست
با نگاهی بر رخت چشمان طاها.. تر شده
سرگذشتت منقلب کرده یکا یک اهل بیت
کار از باران گذشت و چشم دریاتر شده
گریه کردی تا که آرامت کند تنها حسین
درد عشق تو یقین دارم مداواتر شده
ای بلندآوازه ی دنیا... تماما عزتی..
عزتی که در جهان ما.. معلاتر شده
مثل مادر می شوی ام المصایب می شوی
هر که می بیند تو را گوید..زهراتر شده
می درخشد نام زیبایت میان سینه ها..
بردن اسمت برای ما گواراتر شده...
نوکری کردن چه می ارزد در این دارالامان
من به چشم خویش دیدم نوکر آقاتر شده
- سه شنبه
- 16
- آذر
- 1400
- ساعت
- 16:30
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه