• جمعه 2 آذر 03


هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)

738

هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع)

عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی

پیشِ من از سفره های این و آن حرفی نزن
چونکه میسازد به من تنها فقط نانِ علی(ع)

داد انگشتر بدونِ وقفه در حال رکوع
بیشتر از سطح درک ماست احسانِ علی(ع)

بی خبر، آهسته، نیمه شب، بدون های و هو
بود بی رنگ و ریا احسانِ پنهانِ علی(ع)

نیست شکی در مسلمان بودنم اما هنوز
میخورم حسرت که باشم کاش سلمانِ علی(ع)

سنجشَش در حشر بی تردید حبّ فاطمه ست(س)
نقش بسته ذکر یازهرا(س) به میزانِ علی(ع)

تا خدا عشق مرا نسبت به خود باور کنَد
میخورم سوگند در محشر به قرآنِ علی(ع)

دور تا دور ضریحش، دور تا دورِ نجف
شد معطر امشب از عطر گریبانِ علی(ع)

تشنهٔ ایوان-طلایم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم بوسه ها از پایِ ایوانِ علی(ع)!

  • دوشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1400
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران