به غیرازآستانت من کنم روبرکجاای دوست
نباشد غیر کوی تو مرا باب الرجا ای دوست
همه عالم به دیوارت کند تکیه نه تنها من
به زیر سایه لطفت خلایق ملتجا ای دوست
اگر گویم چوشمسی و جهان در زیر انوارت
تو نور شمسی و ذره بودشمس الضحا ای دوست
اجابت کن وزدنی من هداکم را اجابت کن
در این آشفته بازارم توئی فلک النجا ای دوست
عطا کن تا که جان دارم در این دنیای وانفسا
برون گردد به دل گیرد همه مهر تو جا ای دوست
اگر رانده شدم از درگه هرناکس هرکس
پناهم ده که آوردم به کویت التجا ای دوست
ندای قلب طائر را مقام استجابت ده
لیاقت ده که من هم آورم عهدم به جاای دوست
- یکشنبه
- ۱۵
- اسفند
- ۱۴۰۰
- ساعت
- ۹:۹
- نوشته شده توسط
- طائر
- شاعر:
-
طائر اورنگی
ارسال دیدگاه