تو این روزا که بیشتر از همیشه
یاد لبای خشک تو میافتم
هوای بین الحرمینت اخر
میگیره جونمو نگو نگفتم
تا اذون میگه
یاد بین الحرمین میافتم
لحظه ی افطار
یاد شاه عالمِین میافتم
میخورم آب و
یاد لبهای حسین میافتم
لبای تو تشنه و زخمی بود
روبروی مقتل اب میخوردن
تو دعاشون میکردی و اونا
عبا و پیرُهنت رو بردن
بند دوم
شبای قدره ، قدرشو بدونیم
قدر امام بی کس و غریبو
نیمه ی شب که چشما غرق خوابه
یکی میخونه اَمَّن یجیبو
اونی که خیرش
میرسه همیشه به نوکرها
کی خبر داره
ولی از حال خراب اقا؟
کی میدونه که
کجا میگیره اقامون احیا
فکر و ذکر اقا ماییم اما
کی به فکر غربت مولاشه
شب قدره و رسیده وقتش
دل شیعه ها دیگه احیا شه
بند سوم
شبای اخریه که علی از
دلتنگی زهرا چشاش میباره
این روزا خونه ی علی هم انگار
حال و هوای کوچه ها رو داره
حیدرم امشب
داره همسفر میشه با کوثرش
شبیه زهرا
قطره های خونه رو بسترش
لحظه ی اخر
بابا میشه نگران دخترش
سفارش میکنه به برادراش
چشمتون همش به زینب باشه
نکنه که حتی به سایشم
نگاه نامحرم ها واشه
#خادم_زینب
#زمینه_روضه_ای
#شبهای_قدر
- سه شنبه
- 30
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 17:16
- نوشته شده توسط
- خادم الزینب
- شاعر:
-
خادم الزینب
ارسال دیدگاه