مهر تو مانند یک شهد ست در کامم علی
پر کن از خُمّ ولایت باز هم جامم علی
ذکر نامت مرده را قطعا که احیا میکند
مردهام آقا ، صدایی کن تو هم نامم؛ علی
با وضو باید که نامت را برم حبل المتین
پاک و اطهر آمدم، بنگر تو احرامم، علی
عشق تو خیلی دگرگون میکند قلب مرا
از طفولیت.. خدارا شکر.. در دامم علی
( اول و آخر خریدارم تو هستی باصفا
اکفیانی یا امیرالمومنین، شیر خدا)
بعد پیغمبر تویی مولای من بی قید و شرط
نام تو نقل است بر لبهای من بی قید وشرط
آمدم.. تا خاک پای حضرت قنبر شوم..
نوکر کاشانهات، آقای من بی قید و شرط
خوش بحال من، چه توفیقی نصیبم گشته است
تکیه گاهم گشتی و بابای من، بی قید و شرط
تا نفس دارم صدایت میکنم یا مرتضی
ذکر تو بنشسته است در نای من بی قید و شرط
( ای امیرالمومنین تسخیر کن این خانه را
قلب من کاشانهات، تطهیر کن کاشانه را)
رونقی دارد... تمام کاروبارم با شما
باعث آرامشم،... باشد قرارم با شما
عشق تو دل را مصفا کرده.. ای غوغاترین
پس کفیل این دل پر اضطرارم با شما
در خزان مطلقم، تنها نگاهی کافی است
گوشهی چشمی بگردان که بهارم با شما
موقع مرگم بیا، چشم انتظاری میکشم
پس حمایت.. در زمان احتضارم با شما
( هرچه هستم از شما دارم امیرالمومنین
حال و روز خستهام را باز هم، مولا ببین)
اندکی آقا.. مدارا کن، بخوانم تا نجف
قبلهام شد یا ولی المسلمین، تنها نجف
یک شبی بیتوته در ایوان طلایی محشر است
بهر این دلخستهات گردیده یک رویا نجف
هرکجا نام تو می آید شود عین بهشت
با چنین بینش شود، هر مجلس و هرجا نجف
آمدم.. در شهر تو، آرامشم تثبیت شد..
چون دعا گویم شود انسیه الحورا.. نجف
( بیبی عالم مرا با عشقت ای آقا خرید
عاقب این رشته را در محضر پاکت کشید)
- چهارشنبه
- 31
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه