در حریم خانهی تو نوکری کردم حسین
درحقیقت نوکری نه، سروری کردم حسین
با حضور و گریه کردن در میان روضهها
از دل زهرای اطهر دلبری کردم حسین
با گناه و معصیت دعوت شدم در مجلست
با نگاه تو هوای دیگری کردم حسین
( بیتکلف، بیریا، در روضهات آدم شدم
باورم اصلا نمیشد باز هم محرم شدم)
از تو ممنونم که آقا جان لیاقت دادهای
با غلامیِ خودت، الحق سعادت دادهای
من کجا و خانهی تو ای تمام معرفت
ای بنازم بر نگاهت که ولایت دادهای
غوطهور بودم زمانی در تباهی، در گناه
از تو ممنونم که احساس ندامت دادهای
(من صدایت میکنم ای بهترین آقا حسین
عبد تو هستم، تو هستی حضرت مولا حسین)
ابتدای کار دستم را گرفتی از وفا
بعد از آن بارم خریدی حضرت عقده گشا
آبرو داری نمودی، آبرو دادی ز مهر
حلقه در گوشت شدم ای مقتدای کربلا
هرچه طی شد عمر من، وابسته تر گشتم حسین
دست و پا گیرم ولی دارم امید التجا
(پشت من بر کوه باشد با عنایاتت حسین
جَلد این خانه شدم من با کراماتت حسین)
- چهارشنبه
- 31
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه