روبه پایان مے رود این روز و شب ها حیف حیف
مانده ام در گوشه اے تنهاے تنها حیف حیف
مضطرب هستم که بخشیده شدم اے مهربان!!
گرنبخشی..میشوم رسواے رسوا حیف حیف
کاش مے شد لحظه ها را قدر مے دانستم خدا
لحظه ها طے شد،شدم مغبونِ دنیا حیف حیف
ماهِ تو یارب..چه ماهے بود ماهِ مغفرت ..
رفت ازدستانِ من این ماهِ زیبا حیف حیف
توبه کردم ..می پذیرےتوبه هاے ناقصم..
دائمااےکاشمے گفتم خدایا حیف حیف
خسته ام از خویشتن از سستے و از التهاب
واے از بے حالے ام اے حیّ یکتا حیف حیف
من براے فاطمه ناله زدم شب هاے قدر
کے نگاهم مے کنے خلاّق ِ والا حیف حیف
- پنج شنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1401
- ساعت
- 13:41
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه