صدپاره پیکر
صدپاره پیکر اکبرم
در خون شناور اکبرم
ای یاس پرپر اکبرم
شال تو بر سر اکبرم
با جان برابر اکبرم
بر جانم آذر اکبرم
حیدر به لشکر اکبرم
******
تو را صدپاره دیدن ، توانم برده بابا
کنارت ای علی جان ، منم افتادم از پا
یل میدان جنگم ، به خون غلتیده ای تو
تمام هستی ام را ، به غم برچیده ای تو
دو چشم خیمه گاهان ، علی مانده به راهت
به امیدی که بینند ، دوباره روی ماهت
گل در خون شناور ، تبسم کن به رویم
رخ خون بسته ات را ، به اشک خون بشویم
صدپاره پیکر اکبرم
******
اگر بی یاوری بر ، وجودم خیمه بسته
ولی داغ جوانم ، همه جانم گسسته
به سوز دل سرایم ، کلام غم فزا را
که آه آتشینم ، بسوزاند فضا را
پدر بر نعش فرزند ، چگونه سر نماید
چگونه لعل خشک ، پسر را تر نماید
شبیه جد پاکم ، اگر خشکیده کامی
رسان قبل از همه بر ، نیای من سلامی
صدپاره پیکر اکبرم
******
سکوتت غصه آور ، کلامت غم نشین است
ببین آهنگ ماتم ، به نایم همنشین است
جوانمرد شجاعم ، به پایان تو نازم
که از پرواز خونین ، علی جان سرفرازم
ببوسم روی خونین ، به حالی دلشکسته
که از سوز تو سوزم ، به قلب غم نشسته
چه غمبار است نگاهم ، به نعش لاله گونت
نوازش های دستم ، به فرق غرق خونت
صدپاره پیکر اکبرم
******
عطش پیدا بُوَد از ، ترک های زبانت
علی انگشترم را ، گذارم بر لبانت
به تفسیر سجودت ، قنوتم این دعا شد
قیام سرخ نابم ، به خونت پر بها شد
برای خیمه رفتن ، عبا پیچت نمایم
به دوش خود گذارم ، سرود غم سرایم
به سوگ سرخ اکبر ، بخوان ای سروری غم
که بر آئینه دل ، نشسته گرد ماتم
صدپاره پیکر اکبرم
******
- جمعه
- 3
- تیر
- 1401
- ساعت
- 19:57
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه