• پنج شنبه 1 آذر 03


شد عین حق و حق بود در هر دقیقه یارش

428

شد عین حق و حق بود در هر دقیقه یارش
عمار عشق میکرد هر لحظه در کنارش

تا قصد رزم میکرد هر بار با أبهت
مالک سریع میشد دلبسته و دچارش

ثبت است تا قیامت در خاطرات صفین
ضرباتِ بیهوایِ کاری و شاهکارش

از تن به یک اشاره یکریز سر می انداخت
مرهب فرار میکرد از برق ذوالفقارش

تقدیم کرد قلعه «در» را به دست حیدر
خیبر به لرزه افتاد وقتی از اقتدارش

چرخید در مدارش هفت آسمان و افلاک
والله از ازل بود عالم در انحصارش

میگیرد از نگاهش خورشید إذنِ تابش
می بارد از دلِ ابر باران به اختیارش

با دستِ زادگاهش شد قبله گاه تنظیم
شد میزبانِ حجاج، کعبه به افتخارش

گمگشته ایم و گفتند سمت نجف بیاییم
پیدا شویم ایکاش یکروز در دیارش

دیوانهٔ خودش کرد تا هفت پشت ما را
از شیعه دل ربودن بی وقفه هست کارش

از خلق بی نیاز است، محتاج آب و نان نیست
طی شد به عشق حیدر هر کس که روزگارش

تقسیم شد به دستش کارِ بهشت و دوزخ
شکرخدا ردیف است با شیعه کار و بارش

ذی الحجه بود و جبریل یک وحیِ تازه آورد
در گوشِ دشت مانده آوایِ ماندگارش

«أکملتُ» را به قلبِ أحمد سپرد و آنگاه
لبخند زد خداوند! معلوم شد نگارش

صحرا به وجد آمد از انتخاب حیدر
برداشت برکه بوسه از عشق آشکارش

از مرتضی‌(ع) به وٱلله؛ برداشت هر که بیعت
شد لعنتِ پیمبر(ص) وقت اذان نثارش

انکار کرد آنکه حقّ ولایتش را
جان میدهد بسختی، سخت است احتضارش

در دادگاهِ محشر، سنگِ محک غدیر است
هر کس که با علی(ع) ماند بالاست اعتبارش!

  • یکشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران