زمینه شب هشتم محرم ۱۴۰۱
تا که صدات اومد حرم
انگار که دنیا شد خراب روی سرم
میلرزه کل پیکرم
چشمام نمیبینه جایی رو پسرم
.
آبروداری کن علی
پاشو منه پیرو تو یاری کن علی
باز وفاداری کن علی
پاشو خودت برام یه کاری کن علی
واویتلا واویلتا
»»»»»»»»»»»»»»»»
زخمه همه جای تنت
فهمیدن اسمت علی ِ بد زدنت
ای وای ای وای شکستنت
نیزه هاشونو شکستن تو بدنت
.
شدم ازین دنیا خسته
بمیرم که راه گلوتو خون بسته
نیزه تو پهلوت نشسته
مثل مادر پشت در پهلوت شکسته
واویتلا واویلتا
»»»»»»»»»»»»»»»»
جونم به جون تو بنده
غمت علی قلب منو از جا کنده
قلبم از غم شد آکنده
پاشو داره یه لشکر به من میخنده
.
پاشو از رو خاکا جوون
غمت برده از زانوهام دیگه توون
شدی تو غرق خاک و خون
پاشو عمه داره میاد تویه میدون
واویتلا واویلتا
»»»»»»»»»»»»»»»»
اینجوری که میبینمت
چیزی نمونده علی از جسم کمت
انگاری که گم کردمت
ارباً اربا روی عبام میچینمت
.
ای وای ای وای ازین غمام
تابوت علی اکبرم شده عبام
دیگه نمیبینه چشام
نمونده دلخوشی تو این دنیا برام
واویتلا واویلتا
»»»»»»»»»»»»»»»»
رامین برومند (زائر )
- دوشنبه
- 3
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 9:33
- نوشته شده توسط
- زائر
- شاعر:
-
رامین برومند
ارسال دیدگاه