بیا و حال مرا روبراه کن ارباب
به دست خالی من هم نگاه کن ارباب
شکسته بال تر از من در این حوالی نیست
نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب
گناه دارم و آواره ام! بیا فکری
به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب
بگیر دست مرا و همیشه هیئت را
برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب
مرا به ماه محرم دوباره راه بده
تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب
بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود
دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب
به جز برای تو مردن برای من ننویس
مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب
قبول کن که بمیرم برای حنجر تو
مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب!
- دوشنبه
- 3
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه