• جمعه 2 آذر 03


شهادت حضرت رقیه(س) -( دختر چه می‌خواهد؟)

311



دختر چه می‌خواهد؟
جز کنج آغوش پدر دیگر چه می‌خواهد؟
جز دیدن بابا
مرهم برای سینه‌ی مضطر چه می‌خواهد؟
با گریه می‌گوید؛
حالا رقیه با سر او هرچه می‌خواهد
خلخال یا معجر؟
من که نفهمیدم پدر، آخر چه می‌خواهد!
بابا نمی‌دانم!
ازجان من این زجر زجرآور چه می‌خواهد؟
پس کو عمو عباس؟
بر نیزه راس اکبر و اصغر چه می‌خواهد؟

پایش ورم دارد
درد زیادی با خودش در هرقدم دارد
با این‌که کم‌سن است
اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد
شب‌ها نمی‌خوابد
آنقدر که در سینه‌اش احساس غم دارد
آنقدر هم بد نیست
این موی آشفته فقط یک‌شانه کم دارد
در زیر چشم خود
ارثی کبود از مادر اهل‌حرم دارد
دشمن نبرده؟ نه!
بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد

بغض گلویش را
می‌خورد تا می‌دید روی نی عمویش را
در کوچه‌وبازار
با آستین پاره می‌پوشاند مویش را
بردند شامی‌ها
با آن لباس پاره‌پاره آبرویش را
از رنگ رخساره
می‌فهمد آخر هرکسی راز مگویش را
خیلی دلش تنگ است
دوری بابا تنگ کرده خلق‌و‌خویش را
دندانش افتاده
سیلی عوض‌کرده‌ست روی خنده‌رویش را

پَر دردسر دارد
وقتی که سنگین می‌شود سر، دردسر دارد
خواهر اگر باشد
بین شلوغی هی برادر دردسر دارد
مویی که می‌سوزد
وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد
اصلا چه بهتر سوخت
القصه در بازار کمتر دردسر دارد
القصه در بازار
فهمیده‌ام خلال و زیور دردسر دارد
القصه در بازار
در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد...


شاعر:گروه یاقوت سرخ

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران