کسی که خم شده اما زمین نخورده منم
کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم
ولی رباب مرا می کشد علی اصغر
صدای آب مرا می کشد علی اصغر
مدینه بعد دعای حسین باران ریخت
ولیکن آبروی من در این بیابان ریخت
عموی تو وسط علقمه جواب نداشت
دو مشک پارهء سقا دو قطره آب نداشت
ز دست و پا زدنت دست و پای من گم شد
میان اینهمه خنده صدای من گم شد
هی التماس نکن منکه سوختم پسرم
برو حرم، کفنت را ندوختم پسرم
برو که مادر تو حاضر است جان بدهد
اگر بدون تو گهواره را تکان بدهد
رقیه هم شده بی حوصله چکار کنم؟
ببین گرفته کمان حرمله چکار کنم؟
چگونه صبر کنم حسرت ترا بکشم
به روی حنجر صدپاره ات عبا بکشم
کنار خیمهء تو حجله عزا بستند
مسیر رفتن و برگشتن مرا بستند
- یکشنبه
- 9
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 10:22
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه