• جمعه 2 آذر 03


شهادت حضرت رقیه(س) -( مبهم شده مانند تصویرتو تصویرم )

1221



مبهم شده مانند تصویرتو تصویرم  
توکشته ی اشکی و من اشک است تقصیرم
 
آسان گرفتی امتحان عشق را از من  
آغوش خود را باز کن، من سخت میگیرم

جز گیسوان سوخته شاهد نیاوردم  
من شمع دنیا آمدم پروانه میمیرم
 
من با تو آخرسر، سریک سفره مهمانم 
تو بوی نان داری و من از زندگی سیرم
 
شانه به مویم میزنم اما گره خورده 
با گیسوان سوخته هرروز درگیرم

مثل غروب کنج ویرانه پدرجان از  
دست بزرگ و کوچک این شهر دلگیرم
 
دیشب کسی خرما و نان آورد، رد کردم 
گفتم به او خیلی کتک خوردم دگر سیرم 
 
طی شد تمام کودکی هایم کنار شمر  
حالا سراغم آمدی حاال که من پیرم؟! 
 
من گریه کردم جای من عمه کتک خورده 
خسته شدم از بس که اینجا دست و پا گیرم
 
هر جا سراغت را گرفتم زجر من را زد 
خوب است اینجایی سراغت را نمی‌گیرم 

من که گرفته گیسویم دست عوالم را 
موی مرا پیچیده دستش محض تأخیرم
 
تا آمدم پیش خودت راحت شدم بابا 
اما رباب آشفته شد هنگام تطهیرم

شاعر:گروه یا مظلوم

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران