باز این چه نوا وُ ناله وُ شور و عزاست
باز این چه فغان و آه و ماتم برپاست
باز این چه حسین است و چه زینب چه غریب
باز این چه مِحَن که گشته بر سینه نصیب
باز این چه غروبی که فلق گلگون است
باز این چه سری ز سنگِ کین پُر خون است
باز این چه مصیبتی ست در دل افتاد
باز این چه خروشِ غم به ساحل افتاد
باز این چه بلندی و چه گودالِ مَهیب
باز این چه گلو وُ خنجر از سوزِ لهیب
باز این چه حسین و کربلا شورِ عزاست
از این همه داغ خون به چشمِ زهراست!
- سه شنبه
- 11
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 11:7
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه