• دوشنبه 3 دی 03

 حسن کردی

مرثیه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( صورتت ماه بود بی تردید)

380


صورتت ماه بود بی تردید
غرق خون هم لب تو می خندید
سرعت تیر بسکه بالا بود
کار بابا فقط تماشا بود
تا که تیر سه پر لبت را دوخت
دلش از خشکی گلویت سوخت
تیزی تیر یک طرف اما
داغی این سه شعبه واویلا
می چکد جای شیر از لبهات
خون قلب تو و من و بابات
خنده ها می دهد جوابم را
سر بریدند آفتابم را
تا ابد در غمت عزادارم
بعد تو من ز سایه بی زارم
تیر تا با گلوت در افتاد
جان بابات در خطر افتاد
شرم دارد صدای بابایت
نگرانم برای بابایت
تیر داده به ظاهرت تغییر
گلویت را شکست چون شمشیر
پدرت را ببین که حیران است
بی حرکت میان میدان است
می شود از حسین مگر پرسید
تیر را از گلو چگونه کشید
مرد مادر برو خداحافظ
گل پرپر برو خداحافظ
حرمله کودک مرا کشت و
بعدها می زند مرا مشت و
خنده های پلید و مستش که... 
بدتر از تیر ضرب دستش که... 
می کشد انتظار چشم مرا
وای بر بی کسی ما اسرا
بگذرم_ در حرم چه می کارند؟ 
نیزه ها گم شده مگر دارند؟ 
خاک ها را که زیر و رو کردند
حرمله ها پی چه می گردند؟ 
می روی از حرم خداحافظ
پسر بی سرم خداحافظ
 تا بسوزند قلب مادر تو
نیزه بازی کنند با سر تو

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران