• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم صرافان

مدح شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( تابید بر آب، ماهتابی)

503


تابید بر آب، ماهتابی
در آب، قدم زد، آفتابی

گفتند: گرفته آب در دست
راوی سخنی به جا نگفته ست

از ذهن بلند این علمدار
حتی نگذشت، فکر این کار

این دست در آب؟ نه! خیال است
نزدیک دهان؟ مگو، محال است

لب تشنه حسین و تر لبانش؟
حتی نگذشت از گمانش

هیهات! اگر عموی اصغر
حتی به خیال، لب کُند تر

حتی نگذشت از ضمیرش
سیراب ببیندش، امیرش

ای بی‌خبر از مرام عباس!
این ننگ کجا و نام عباس

کی بگذرد از خیال دریا
نوشیدن آب، قبل مولا؟

سقای حرم! دوباره برخیز
منگر تو به مشک پاره، برخیز

این مشک، عمود اگر گذارد
اندازه‌ی اصغر آب دارد

برخاست عمو و مشک برداشت
افسوس! که آن عمود نگذاشت

ای بارگه ادب، اباالفضل!
ای ساقی تشنه‌لب، اباالفضل!

از چهره، بکش نقاب امشب
ماهی تو، بیا بتاب امشب

بنگر قمرا! که بی‌قراریم
داریم تو را و غم نداریم

ای کارگشای ارمنی‌ها
سوگند دعای ارمنی‌ها

حق است که دارد این همه مست
دستی که دل از حسین برده ست

زنجیر فراق، بسته ما را
بی دست، بگیر دست ما را

حیدر نسبی، علی تباری
تو وارث برق ذوالفقاری

سقا و برادر حسینی
دلداده و دلبر حسینی

احوال زمانه بس عجیب است
ای میر حرم! حرم غریب است

ماییم و غم و دعای عهدی
ای ماه عمو! بگو به مهدی:

عالم، همه بی‌قرار اویند
عمری ست در انتظار اویند

او که حسنی است در کرامت
تکرار حسین، در شجاعت

مانند علی است، هیبت او
مثل قمر است، غیرت او

ای دست گره گشا، اباالفضل!
یا عشق! دخیل یا اباالفضل!

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 8:54
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران