• جمعه 2 آذر 03

 حسن کردی

شب تاسوعا -( ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم)

743


ما که عمری ست گدای شب تاسوعاییم
زخمی مرثیه های شب تاسوعاییم
عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است
روضه ی امشب ما روضه ی شرمندگی است
تن بی بال و پرت قاتل ارباب شده ست
از خجالت همه ی قامت تو آب شده ست
لب آبی و لبت سوخته از بی آبی
تکیه گاه منِ دلتنگ چرا می خوابی؟ 
همه ی علقمه پر نقش شد از بال و پرت
همه ی خون تنت ریخته از فرق سرت
اولین بار کنار تن تو لرزیدم
سوختم تا که تن سوخته ات را دیدم
داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است
این فرات است که از خون تو رنگین شده است
می کشم تیر ز چشم تو به چشمی پر اشک
مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک
از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است
صبر کن نیزه ای از پشت تو بیرون زده است
خطِ خون مانده ز بی دستی تو دور و برم
سینه خیز آمده ای مشک به لب سمت حرم
خیمه با رفتن تو ضربه ی بد خواهد خورد
دخترم بی تو از این قوم لگد خواهد خورد
لشکر حرمله آماده ی غارت شده است
تو که بی دست شدی حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چه ها خواهد کرد
حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد
از همین لحظ النگوی رقیه پر زد
خواهرم باز گره بر گره ی معجر زد
با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟ 
با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟ 
به سر سوخته ات زخم جبین می افتد
بیشتر از سر من روی زمین می افتد

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران