با رفتنت سپاه وفا ریخته به هم
وضع تمام کرببلا ریخته به هم
صحرا پر از ستاره ی دنباله دار شد
وقتی عمود فرق تو را ریخته به هم
آرامش و پناه حسین آه ، ماه من
ابروی تو به تیغ جفا ریخته به هم
فهمیدم از شکستگی ذکر " یا اخا" ت
در حنجرت شکوه صدا ریخته به هم
سقای من بلند شو از جا که خیمه ها
در شعله های وا عطشا ریخته به هم
از ناله ی رقیه و خونگریه ی رباب
خیمه که هیچ ، ارض و سما ریخته به هم
برداشتم ز خیمه ی تو تا عمود را
دیدم که رکن عرش خدا ریخته به هم
- شنبه
- 15
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 16:35
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه