• دوشنبه 3 دی 03

 محمود حبیبی کسبی

اسارت حضرت زینب(س) -( اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم )

453
3


اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم  
وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم 
 
برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست 
به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم  
 
سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است 
سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم  
 
نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم 
چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم  
 
کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟  
من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم 
 
به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم  
چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم 
 
گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم 
کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم 
 
قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک  
به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم

  • یکشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران