از تو فقط یک چیز ، من آغوش می خواهم
یا از عمویِ پهلوانم دوش می خواهم
خون روانِ گونه هایم روضه می خواند
زیور به جای خود ، که اول گوش می خواهم
بیدار و خواب از مو بلندم کرد هر شب زجر
بابا خودم را بیشتر بی هوش می خواهم
حالا که دیدم روی تو خاکستری گشته
هر چه تنورِ شهر را خاموش می خواهم
تا که نبیند خیزران لبهای خشکت را
بهر طبق بابای من ، درپوش می خواهم
- پنج شنبه
- 27
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 14:28
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه