• پنج شنبه 1 آذر 03


حضرت زینب(س)کوفه و شام -( منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم)

378


منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم
با دست بسته، پشت محمل، روضه خوانم

خورشید، بعد از سال ها روی مرا دید
او هم دگر فهمید که بی سایه بانم

با این لباس پاره و وضعی که دارم
همراه با یک لشگر از نامحرمانم

دوره شدم از هر طرف شلاق خوردم
رویم کبود و مثل مادر قدکمانم

ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم
وقتی که کامل شد رخت در آسمانم

در محمل بی پرده رفتم بین انظار
شاگردها دادند با طعنه نشانم

همسایه ی سابق مرا خیرات بخشید
آتش گرفته بند بند استخوانم

دریاب حال دختر دردانه ات را
اشک یتیمی اش زده آتش به جانم

شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر
فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم

با خطبه هایم خوار کردم بی حیا را
صوت پدر خارج شد انگار از دهانم

میخواست زین العابدین را سر ببرد
سینه سپر کردم که باشد در امانم

لب های تو خونی شد و من دردم آمد
آشفته از برخورد چوب خیزرانم

باور نمی کردم که در زندان بخوابم
باور نمی کردم شود این امتحانم

نذرم شده این که بیایم اربعینت
تا قبر خاکی ات، اگر زنده بمانم

  • شنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 9:3
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران