میرم با سرت ولی - دلم مونده کربلا
بدونِ تو همسفر - میرم تا شام بلا
نذاشتن بمونم کنار بدنت
نذاشتن بمونه تنت، پیرُهنت
بمیرم که رو خاک رها مونده تنت
بمیرم که یک بوریا شد کفنت
شاه دین / نیزه نشین ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هنوز میسوزه دلم - فدای اَلعَطشِت
هنوز توو گوش منه - صدای اَلعَطشِت
چشام با غم تشنگیت تیره میشه
به لبهای پارهت رو نی خیره میشه
به یاد تو دَردام بیاندازه میشه
تا آب میبینم داغ من تازه میشه
شاه دین / نیزه نشین ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به حالِ باغِ گلم - خزون گریه میکنه
سرت زندهاست روی نی - که خون گریه میکنه
دو دستِ رباب و طناب بستن اگه
میخوان شهر به شهر دیگه لالایی نگه
تا شیرخوارْ میبینه توو آغوش یه زن
نشون میده آغوش خالیشو به من
وای علی / لایلای علی ۳
.
- یکشنبه
- 30
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 9:41
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه