بابایی بدون تو چیا کشیدم
بابایی سر تو رو کجا ها دیدم
بابایی منو عمه ها با دست بسته
سر تو رو روی خاک ها دیدم
رباب لب اب نمیزنه دیگه
همش بهونه ی علی رو می گیره
بابایی شب ها تو خرابه با خودش
مثلا بچه شو بغل می گیره
عمه زینب خیلی بد حاله
سراغ یک سایه بانه
ظهر ها تو ی خرابه بابا
افتابش بخدا خیلی سوزانه
شاعر:مهرداد جوادی
- دوشنبه
- 31
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 10:4
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه