• شنبه 3 آذر 03


امام سجاد(ع) -(آقای من تا که چشمش به آب می افتد )

291

آقای من
تا که چشمش به آب می افتد 

یادِ طفل رباب می افتد 

کوهِ آتشفشان اندوه است 

از نگاهش مُذاب می افتد 

پلک هایش که بسته می گردند 

پرده های حجاب می افتد 

نیمه شب خوابِ `شام” می بیند 

نیمه شب ها ز خواب می افتد 

نمکِ چشم شور شامی ها 

روی قلبی کباب می افتد 

روی گلبرگ یاس های حرم 

اثرات طناب می افتد 

یاد آن خیزران و تشت طلا 

یاد بزم شراب می افتد 

شام را قتلگاه می بیند 

نیزه ها را، `نگاه” می بیند 

مثل کرببلا در اینجا هم 

روبه رویش سپاه می بیند 

تا تماشا شوند بین گذر 

همه جا سدِّ راه می بیند 

کوچه کوچه به گریه می افتد 

کوچه کوچه گناه می بیند 

معجری پاره پاره افتاده 

یا که او اشتباه می بیند؟ 

تنِ دخترسه ساله ای را، آه 

از کبودی سیاه می بیند 

بین آن ازدحام جان فرسا 

عمه را گاه گاه...، می بیند 

عمه را بین آن همه نامرد... 

عمه را بی پناه می بیند 

  • دوشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:0
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران