باز بوی غمه
بوی حرمه
سرتاسر شهر
پرچم و علمه
باز یابن الشبیب
شده روضه به پا
فَبکِ للحسین
حی علی العزا
بارون میزنه
تو چشمای ما
راهی نیست تا حرم
همینجاست کربلا
رو سر و سینه زدن اربابم
زیر سایه ی علم میچسبه
خدا میدونه چقد این روزا
هروله دور حرم میچسبه
بند دوم
سینه میزنم
با مادر تو
حسین حسین میگم
با خواهر تو
وقتی رو سرم
میزنم میبینم
یکی رو نیزه ها
گذاشته سرتو
گریه میکنم
وقتی که نوحه خون
میگه پیش چشات
زدن دخترتو
خیلی چشمای تَرو دوست دارم
راه و رسم دلبرو دوست دارم
سینه میزنم برات اقا چون
دعاهای مادرو دوست دارم
بند سوم
باز اخر سر
گوداله حسین
دور و برتو
جنجاله حسین
خواهرت میدَوه
از تل تا حرم
تو گودی اومده
اقا قاتلتم
تا خنجر میکشه
میبینه یدفعه
میرسه بالای
سر مادرتم
میبینه که خولیِ نامرده
هی داره دورو برت میگرده
یا بُنَیَّ میگه چون میدونه
داره دنبال سرت میگرده
- چهارشنبه
- 2
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 12:7
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه