• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

شهادت امام سجاد(ع) -( شده به پا دردلم، خیمه ی درد و بلا)

236


شده به پا دردلم، خیمه ی درد و بلا
اشک چهل ساله ام، چکیده برکربلا
قیام گریه ،به پا نمودم
دمی بدون، گریه نبودم  
 من پسر خون خدایم  
حافظ خون شهدایم
 
به ذکر کرب وبلا، گرم عبادتم من
 حافظ سرسبزی، باغ شهادتم من
به اشک خود ره، به ظلم بستم
سفیر خون ، حسین هستم  
من پسر خون خدایم  
حافظ خون شهدایم

زسلسله پای من، اگرچه سائیده شد
گردنم از سلسله، اگرچه رنجیده شد
غم وبلارا، به جان خریدم
سرپدر را به نیزه دیدم  
من پسر خون خدایم  
حافظ خون شهدایم

به راه شام کوفه ،هزار غم دیده ام
زکوفی وشامیان ، بسی ستم دیده ام

زخم زبان و، سنگ لب بام
زده بجانم ، شراره دشنام     
من پسر خون خدایم
 حافظ خون شهدایم

سرم اگرسوخت از، شراره ی شامیان
شرربه جانم زده، نظاره ی شامیان
امان امان از، درد و غم شام
محارم ما، درملاء عام  
من پسر خون خدایم  
حافظ خون شهدایم

خون دل ماشده، روان زچشمان ما
نیمه ی شب شد پدر، خرابه مهمان ما
امان زظلم ، بنی امیّه
مصیبتی شد، غم رقّیه  
من پسر خون خدایم  
حافظ خون شهدایم
 
من که جگرپاره از، کودک وگهواره ام
توهم بیا زهرکین برجگر پاره ام
نیامدی و،چه دیرکردی
مرا زهجران ،تو پیر کردی  
من پسر خون خدایم
 حافظ خون شهدایم

  • چهارشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران