• دوشنبه 3 دی 03


حضرت زینب(س) -( آنقدر پیش دوچشمم سر تو افتاده )

189


آنقدر پیش دوچشمم سر تو افتاده 
بارها پشت سرت خواهر تو افتاده 

زیر سنگینی بار غم عظمای رباب 
خم به ابروی علی اصغر تو افتاده

میدهد بوی تو را چکمه شمر ملعون 
بسکه با چکمه روی پیکر تو افتاده

هیچکس مثل رقیه بخدا زجر ندید 
آنقدر زجر پی دختر تو افتاده

آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد 
هر کسی یاد لب و حنجر تو افتاده 

چه گذشته به تو در کنج تنور خولی 
چه شده مژه چشم تر تو افتاده

ما دو تا مثل هم انگار که غارت شده ایم 
گوشواره ز من انگشتر تو افتاده

پای هر نیزه و شمشیر و تنور و گودال 
حرف از آمدن مادر تو افتاده

شاعر:ابراهیم میرزایی

  • شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 8:52
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران