گاهی زِ روی نِی سَرِ تو می خورَد زمین
گاهی سَرِ بَرادَرِ تو می خورَد زمین
فریادِ "یا حُسینِ" دِلم می رَود به عَرش
تا صورَتِ مُطَهَّرِ تو می خورَد زمین
خوشحال می شَوَند که اَز خَستگیِ راه
در شَهرِ شام، خواهَرِ تو می خورَد زمین
مَحرَم نمانده تا که بُلندش کُند زِ خاک
وَقتی زِ ناقه دُختَرِ تو می خورَد زمین
با دَستِ خویش بَر دَهَنَش مُشت می زَنَد
پیشِ سه ساله، تا سَرِ تو می خورَد زمین
با ناله ی رُباب، شَوَد هَر دِلی کَباب
هَربار رَاسِ اَصغَرِ تو می خورَد زمین
اینجا دوباره دَستِ علی بَسته می شَوَد
اینجا دوباره مادَرِ تو می خورَد زمین
- شنبه
- 5
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:56
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه