بر روي آرزوي خودش پا گذاشته ست
پا جاي پاي زينب كبري گذاشته ست
از هر نظر به مادر خود رفته است او
پس باب رحمتي ست كه زهرا گذاشته ست
گاهي حسين بوده ولي اكثرأ حسن
صبرش دهان عايشه را وا گذاشته ست
او دختر علي ست كه اينگونه فاتح است
داغ شكست بر دل دنيا گذاشته ست
قد خم نكرد پيش غم و ماتم و بلا
غم را هميشه پشت سرش جا گذاشته ست
دلگرمي هميشه ي زينب شده است او
خود را پناه خواهر تنها گذاشته ست
دائم كنار حضرت ليلا گريسته
جاي رباب هم دل خود را گذاشته ست
در اربعين به نيت ام البنين دمي
سر را به روي تربت سقا گذاشته ست...
- دوشنبه
- 7
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 12:4
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه