الا كه عطر دل انگيز يار داري تو
شميم جنت و لطف بهار داري تو
هميشه سبزترين نخل باغ توحيدي
كه از خلوص و يقين برگ و بار داري تو
به آفتاب دل عارفان، علي سوگند
كه جلوه اي ابديت شعار داري تو
ستاره ها همه پيمانه نوش نور توأند
چقدر تشنه و آئينه دار داري تو
صفاي گلشن ياسين هم از شكفتن توست
كه دلنوازي فصل بهار داري تو
به گرد شمع ولاي تو جاي بالي نيست
ز بسكه عاشق پروانه وار داري تو
محبت تو نه تنها بود كليد بهشت
بهشت از تو بود اختيار داري تو
ز جلوه هاي مناجات خويش در محراب
چراغ روشن شبهاي تار داري تو
بلور اشك تو را مي برند تا ملكوت
چه دست و دامن گوهر نثار داري تو
چه حاجت است به گلهاي ارغواني باغ
كه گل به دامن خود بي شمار داري تو
به بردباري زينب به همتش سوگند
عجب بنفشه گلي در كنار داري تو
چمن چمن گل صحراي كربلا از توست
اميد روشن از اين لاله زار داري تو
نوشته اند به گلبرگ ياس هاي كبود
كه عمر كوته و پر افتخار داري تو
چرا به رهگذر خاطرم نمي گذري
مگر چه خاطره از رهگذار داري تو؟
بقيع با تو شد اي مهربان شقايق پوش
كه مثل لاله دلي داغدار داري تو
به شوق ديدن آن آفتاب پرده نشين
در آستان اميد انتظار داري تو
شميمي از چمن لطف تو جهان را بس
الا كه عطر دل انگيز يار داري تو
شاعر:شفق
- یکشنبه
- 17
- دی
- 1391
- ساعت
- 7:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه