صبح و مسا گریه می کنم با - مصیبتای - عمه ی سادات
الهی جونم بشه فدای - بی کسی ها و - غصه و دردات
ای دلیلِ این / اشک و گریه هام
اسم تو شده / بغضِ توو صِدام
عاقبت یه روز / می کُشه منو
درد بی کَسیت / توی شهر شام
عمّه ی سادات ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
عالَم بمیره برا تو خانوم - یک تنه دیدی - این همه آزار
حلقه زدن دور محمل تو - ارازل اوباش - توو کوچه بازار
وای از اون همه / اشک و سوز و آه
وای از اون همه / طعنه و نگاه
سنگ کینه شد / سهمِ غربتت
بین شهر غم / موندی بی پناه
عمه ی سادات ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برات بمیرم شدی اسیرِ - یه عده نامرد - یه عده هرزه
سنگ می زدن از رو پشت بوما - به اون سَرای - بالای نیزه
پیش چشمای / خیس فاطمه
دور محملت / رقصیدن همه
یک نفر نشد / مرهم غمت
جون بدم از این / غصه ها کمه
عمه ی سادات ۴
- پنج شنبه
- 10
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:52
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه