• جمعه 2 آذر 03


زبانحال امام حسن(ع)در فراق مادر -( امان از این زمونه مادر چه مهربونه)

277


امان از این زمونه مادر چه مهربونه
وقتی دلم میگیره برام یه هم زبونه

تنگه دلم برای نگاه گرم مادر
مهر و وفاش همیشه تو قلب من میمونه

یه شب جلو چشام با بال و پر شکسته 
روح بلند مادر پر زد از آشیونه

گوشواره و چادرش با جانماز و تسبیح
برای یادگاری مونده از اون نشونه

با پیرهنی که بافته به گوش اهل معنا
روضه کربلای حسینشو میخونه

تمومه خاطراتش هنوز جلو چشامه
هنوز دلم به یادش هی میگیره بهونه

زینب و کلثوم برام خیلی عزیزن اما
حس میکنم که خونه خالی از عطر اونه

خیلی دلم شکسته از کارای مغیره
جسارت نانجیب قلبمو میسوزونه

یه وقتایی به یاد اون روزی که تو کوچه 
سیلی زدن به مادر اشک چشام روونه

نقش زمین بود اما از آسمون چشماش
رو گونه هاش میبارید اشکی که مثل خونه

اشکاشو پاک میکردم هی با خودم میگفتم
یه وقت نمیره مادر آخه هنوز جوونه

حسن برات بمیره پاشو بریم از اینجا 
پاشو بریم تو کوچه حسن یتیم نمونه

کانون خونه گرمه به یمن بودن تو
بدونِ تو بهار عمر حسن خزونه

دستِ سیاهِ ثانی روی کبودِ مادر
الهی هیچ کس نشه تو کوچه ها بی یاور

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 9:24
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران