جز گنبدت هر آنچه که تابید را ببخش
از پشت کوه آمده، خورشید را ببخش
شرک است، فکرِ سجده به ششگوشهکعبهات
علاّمههای مکتب توحید را ببخش
حفظِ حیات واجب و پابوس، مستحب
دانایی مراجع تقلید را ببخش
در راهِ استخاره، حرم سمت ما دوید
آوارگانِ جادهی تردید را ببخش
یک امتحان گرفتی از آسانترینِشان
شرمندهایم، این همه تجدید را ببخش
با یک نسیم، لرزه به ایمانمان نشست
باغ پُر ادعای پُر از بید را ببخش
در این کویر، ثانیهها پیر میشوند
از عمرمان ادامهی تبعید را ببخش
باران عصارهی عرقِ شرمِ آبهاست
ابری که دیر کرد و نبارید را ببخش
.
- دوشنبه
- 14
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:33
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه