چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد
گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد
به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها
چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد
خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است
مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟
فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را
میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد
زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل
همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد
اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است
بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد
- شنبه
- 19
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 9:52
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
مسعود یوسف پور
ارسال دیدگاه