• دوشنبه 3 دی 03


سرم روح و قلبم غرورم شکست( زبانحال حضرت زینب س در روز اربعین با حضرت سیدالشهدا ع)

687
5

زبانحال حضرت عقیله بنی هاشم 

با سیدالشهدا در روز اربعین

.

عزیز دلم با تو من آمدم

ولی بی تو رفتم به شام بلا

چقدر سخت بود چقدر بد گذشت

به حال من و این زن و بچه ها

.

چهل روز شد بی تو من زنده ام

چهل روزه که غصه خوردم حسین

به نی دیدمت مانده ام که چرا

چهل روزه آخر نمردم حسین

.

از اون روز از کربلا تا به شام

سرت روی نی دیده ام غرق خون

خریدی به جان خودت تیغ و تیر

خریدم به جانم ، زخم زبون

.

نگو که چرا موسفیدم حسین

گذشتم ز بازار و از کوچه ها

نبودی ببینی که انداختند

صدقه برای زن و بچه ها

.

نشد که سپر شم برای سرت

میون غل و بین زنجیر ها

جوان ها زدن طعنه هارا به ما

به تو سنگ از روی بام پیر ها

.

بگم از کدوم درد و از غصه هام

کنارم پر از مردم پست بود

چه کارها نکرد نیزه دار سرت

نفهمید از بس که او مست بود

.

چهل روزه از غصه پیرم حسین

نگم از خرابه نگم از غمام

سرم ، روح و قلبم غرورم شکست

میون شلوغی ِ  بازار شام

.

چه ها که تحمل نکردم حسین

هنوز که هنوزه نبردم ز یاد

اسیری و زندان ، حسین یک طرف

آخه من کجا و ابن زیاد

.

به اشکم نخندیده بودش کسی

ولی تا که میشد بهم خنده شد

همین که به ما گفته شد خارجی

دلم سوخت آتش گرفت کنده شد

.

رسیدم دوباره به جایی که من

صدایی ضعیف میشنیدم زتو

سر تو ز تن میبرید قاتلت

همان جا که دل میبریدم زتو

.

رسیدم کنارت بلند شو ببین

شکسته تمام ِ پر و بال من

همین دیدن قد خم کافیه

نپرس دیگه از حال و احوال من

.

فدای سرت خستگی هام حسین 

فدای سرت که شکسته سرم

فدای تن مُثله و زخمی ات

کبودیِ پا تا سر ِ پیکرم

.

به زحمت به سختی رسیدم ببین

حسین من هم از غصه آکنده ام 

همه بچه هارو رسوندم فقط…

نپرس از رقیه ت که شرمنده ام

.


✍?رامین برومند(زائر)

Zaer.poet@

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • زائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران