از بس درون خانه ام آزار دیدم
خون جگر را بر روی رخسار دیدم
از بعد آن زهری که بر جانم اثر کرد
دیگر تمام چیزها را تار دیدم
خانه نشین دوّم آل عبایم
در مدّت عمرم بلا بسیار دیدم
بر روی منبرهای مسجدهای این شهر
بی حرمتی بر حیدر کرّار دیدم
بغضی شکسته در گلویم جا گرفته
از کودکی خود را به روی دار دیدم
یادم نرفته ماجرای بین کوچه
آن صحنه را در خاطرم صدبار دیدم
دیدم چگونه مادرم را بی هوا زد
روی کبودش را کمی خونبار دیدم
شعله زبانه می کشید از تار و پودم
وقتی که آتش بر در گلزار دیدم
بعد از وقوع ماجرای درب و دیوار
یک تکه چادر را روی مسمار دیدم
از ضربه های بی امان تازیانه
او را میان بسترش تبدار دیدم
- یکشنبه
- 17
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:39
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه