چشم کویر لایق دریا نمی شود
دنیایمان بدون تو زیبا نمی شود
آقا ببین که غصه و درد نبودنت
درجام صبرِ منتظرت جا نمیشود
دنیا پر از تهاجم و بیداد و فتنه است
دردی چنین که بی تو مداوا نمیشود
حتی اگر شده یکروز قبل از آن
"یومُ الوعید" بی تو که برپا نمیشود
دلخوش به یک نگاه پر از مهر و رأفتم
چشمم بدون روی تو بینا نمی شود
رویای صبح صادق و فجر سپید وصل
جز در شب وصالِ تو معنا نمی شود
تکلیف قلب خسته مجنون بگو که چیست؟
شوریده بهر او دل لیلا نمی شود؟
گمگشته ی دیار غریبی و بی کسی
جز با نگاه مهر تو پیدا نمی شود
عشق تو از تمام جهان بس بُود مرا
همراه و هم نوای تو، تنها نمی شود
دیگر چگونه وصل تو را آرزو کنم
گل زخمه های عشق که حاشا نمی شود
"بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود"
- پنج شنبه
- 14
- مهر
- 1401
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه