• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

اشعار آیینی در مدح وولادت امام صادق و پیامبر اعظم (ص) -(دیوانه ی نگاه توام یامحمدا)

275


دیوانه ی نگاه توام یامحمدا
گرد و غبار راه توام یامحمدا 
مشتاق روی ماه توام یامحمدا 
عمریست در پناه توام یامحمدا 

دستی اگر بروی سرم می‌شود بکش 
دستی دگر به چشمِ ترم می‌شود بکش
 
خوش آمدی تو ای سرو سامان عصرها
با مقدمت بخاک بیافتند قصرها 
مستضعفین به یُمنِ تو بینند نصرها 
مستکبران روند بدامانِ حصرها 

با مقدم تو بر دل ما غم نمانده است 
جایی برای غصه بعالم نمانده است 

نقش ترا خدا چو در این دیده قاب کرد
ما را برای فخرِ بشر انتخاب کرد 
خورشید را ز نور رخَت آفتاب کرد 
نام تو در تمام جهان انقلاب کرد 

"عبدالمطلب" آمد و قنداقه اَت بدست 
فرمود: این نشان الهی "محمد" است
 
قنداقه ی مبارک تو در شهود بود 
از آسمانِ مکه ملَک در فرود بود
هر کس که دید روی ترا در سجود بود 
تنها به بغض و کینه قلوبِ یهود بود
 
امت، امامِ رحمتِ خود را که خوب دید 
قومِ عنود هستیِ خود، در غروب دید
 
تو آمدی و مَه سرِ جایش خجل نشست 
نام ترا که گفت خدایت، به دل نشست 
تخت شهنشهان ز طلوعت به گِل نشست 
آتشکده ز نور رخَت منفعل نشست
 
تو آمدی که جلوه دهی اقتدار را
آن سیزده ستاره ی دنباله دار را

وقتی علی به گِردِ تو در اقتدار شد 
زهرا ز عطر و بوی تو کوثر مدار شد 
آری حسن به یُمنِ شما سفره دار شد 
پس تا ابد حسین، ترا اعتبار شد 

بعد از حسین، داده خدا لطفِ تام را 
از صُلبِ تو رسانده به او نُه امام را 

تو مقتدای صادق آل عبا شدی
تو رهنمای مکتبِ شیعه بما شدی
تو ابتدای دانش و علمِ خدا شدی
تو انتهای جاده ی قالوا بلا شدی 

ما نورِ فقهِ جعفری از تو گرفته ایم
آیاتِ راهِ رهبری از تو گرفته ایم

شکرِ خدا که یکّه و تنها نیامدی 
بی نسل و بی دوام بدنیا نیامدی 
بی انتصابِ یوسف زهرا نیامدی 
بی نعمتِ شفاعتِ عقبا نیامدی 

یعنی خدا ز نسلِ تو منّت نهاده است 
تا آخرِ جهان بتو برنامه داده است
 
تو آمدی و دینِ خدا با تو آمده 
هم مصحفِ مبینِ خدا با تو آمده 
هم ختمِ مرسلینِ خدا با تو آمده 
سلطانِ مومنینِ خدا با تو آمده 

وقتی علی امینِ خدا تا قیامت است 
یعنی که جانشینِ خدا تا قیامت است
 
تو آمدی به اصلِ عدالت عمل کنی 
یعنی به آیه های رسالت عمل کنی 
فطرت نشان دهی، به اصالت عمل کنی 
بر ذاتِ عقل، ضدِ جهالت عمل کنی 

تو آمدی بشر به هدایت قدم زند 
یعنی که در صراطِ ولایت قدم زند
 
هر چند امت تو غدیری نمانده اند 
بر محورِ امام پذیری نمانده اند 
تا انتها میانِ مسیری نمانده اند 
جز اندکی، بپای امیری نمانده اند 

اما قلیل، چون غلبه بر کثیر داشت 
همواره راه پاکِ تو اهلِ غدیر داشت 

دست از حمایتِ تو که امت نمی‌کشد 
این دست را ز دست ولایت نمی‌کشد 
بر موهِنانِ پَست که منّت نمی‌کشد 
این انتقام را به قیامت نمی‌کشد 

کوته کنیم، دستِ خیانت کنندگان 
ای ننگ بر تمام اهانت کنندگان 

فرموده ای: یهود و نصارا رفیق نیست 
هر مدعی که یار و رفیقِ شفیق نیست 
قرآن کتاب و مصحفِ عهدِ عتیق نیست 
آیاتِ آن، بجز کلماتی دقیق نیست 

باید ز دشمنانِ خدا ناامید بود 
باید هماره پیروِ راهِ شهید بود 

ما حمزه های دین "محمد" شویم باز
پس همصدای یاری احمد شویم باز
بر روی خصم، سیلیِ بی حد شویم باز
با "بولهب" چو آیه ی سرمد شویم باز

"تَبَّت یدی اَبی لَهَب" آیات سرمد است 
یعنی خودِ خداست که یار "محمد" است
 
آن طایفه که مَردمِ قعر جهنمند 
تا روز حشر هیزم قعر جهنمند 
آن غاصبین سه چارمِ قعر جهنمند 
آتشفشانِ گندم قعر جهنمند 

شد انتقام از قَتَله، آرزوی ما 
"یا منتقم" بیا و بخر آبروی ما

  • پنج شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1401
  • ساعت
  • 9:54
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران