یا زهرا(ع)
ای درد وبلای تو به جانم زهرا
بیمار غمین وناتوانم زهرا
نالانی وناله ات شرر برجانم
جانان من، ای روح وروانم زهرا
آن تیر دعای تو برای مرگت
انگار خورد بر استخوانم زهرا
زاندم که بدیدمت به پشت آن در
شرمنده وزار وقد کمانم زهرا
در بستری وشمع وجودت سوزد
گرد تو علی وکودکانم زهرا
من که یل خیبر، یل خندق بودم
از دست بداده ام توانم زهرا
مگذار که حیدر تو تنها بشود
ای حامی خوب ومهربانم زهرا
اطفال صغیر تو همه گریانند
ای همسر و مادر جوانم زهرا
شعر:اسماعیل تقوایی
- پنج شنبه
- 19
- آبان
- 1401
- ساعت
- 1:51
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه