امشب پی عیدی ز شما آمده ام
	با قلب شکسته چون گدا آمده ام
	حالا که نشد نجف زیارت بروم
	بر درگه تو امام رضا آمده ام
	این جا که بود مدینه و مکه ی من
	محرم شده با سوز دعا آمده ام
	ای صاحب این حرم گسترده ببین
	در سفره ی تو پی غذا آمده ام
	این دست تهی من به تو می گوید
	این موقع نیمه شب چرا آمده ام
	تا که مرا این شب عیدی بخری
	در خانه ی تو با شهدا آمده ام
	من هم نفس فداییانت بودم
	حالا بنگر که بینوا آمده ام
	ای پنجره فولاد تو صاحب اعجاز
	بیمارم و دنبال دوا آمده ام
	در مسجد ارک منتظر می مانم
	امشب پی دعوت از شما آمده ام
	شاعر : جواد حیدری
- یکشنبه
 - 17
 - دی
 - 1391
 - ساعت
 - 19:7
 - نوشته شده توسط
 - سیده زینب فیض
 

                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه