بسم الله
بند١
وای از دیوار و در
لعنتِ خدا به آتیش ِ شعله ور
مادر افتاده بازم توو دردسر
وای از دیوار و در
واسش دلشوره داشت
دستای لرزونش و هی روو هم میذاشت
علی(ع)چشماش و از زهرا(س) برنداشت
واسش دلشوره داشت
(چل نفر بی حیا
حرف ناروا میزدن
قلبش کنده میشد حسن ع ) ٢
بند٢
آه از مسمارِ داغ
رفت تویِ پهلوش، وای از این اتفاق
غم نداریم بیشتر از این غم سراغ
آه از مسمارِ داغ
وای فضه می دوید
خورد زمین زهرا(س)رنگ از چهره ش پرید
پشتِ در محسن جون داد و شد شهید
وای فضه می دوید
(درِ این خونه رو
کاش نامرد نمیزد لگد
زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد
زهرا(س) ضربه خورد خیلی بد) ٢
بند٣
وای از کرب و بلا
از حسین(ع)تشنه-لب زیرِ نیزه ها
از تنی که چیدنش تویِ بوریا
وای از کرب و بلا
آه از گودالِ خون
آسمون شد از این ماتم روضه خون
ذوالجناح اومد با زینِ واژگون
آه از گودالِ خون
(دم مغرب شد و
کارم اشکِ پیوسته شد
دستِ زینب(س) بسته شد
دستِ زینب(س) بسته شد) ٢
بند۴
ای... وای از شهر شام
میزدن با کینه سنگ از روو پشت بام
کاروان مونده معطل توو ازدحام
ای... وای از شهر شام
آه از بزم شراب
چوب خیزران به لب میخورد و رباب(س)-
-سر و توو بغل گرفت با حالِ خراب
آه از بزم شراب
وای از تشتِ طلا
سرِ بابا رو رقیه(س) دید بیهوا
چه کنه آخه بااین رگهای رها؟!
وای از تشتِ طلا
(لب کوچیکش و
روو لبهایِ بابا گذاشت
دق کرد و دیگه جون نداشت
دق کرد و دیگه جون نداشت) ٢
#خادم_الزهرا
#أللهم_صل_علی_محمدوآل_محمدوعجل_فرجهم
#بفاطمة_س_إلهی_العفو
#بالحسین_ع_إلهي_العفو
#دخیلک_یا_رقیه_س
- شنبه
- 26
- آذر
- 1401
- ساعت
- 23:36
- نوشته شده توسط
- Khademozeinab1396@gmail.com
ارسال دیدگاه